به نام قدرت مطلق
ازاوایل ورودم به کنگره در لژیون و در جلسه کارم گریه بود.حتی با آوایکنگره اشک می ریختم و درتمامی رهایی ها و تولدها کار من گریه کردن بود.گریه ای ازسر شوق و خوشحالی.اما الان یاد گرفته ام که صبور باشم یاد گرفته ام که تخریب منبیشتر از مسافرم است و حال من خراب تر از مسافرم است و باید برای تزکیه و تغییرخودم تلاش کنم.
مصاحبه با اسیستانت محترم خانم سمانه
ام ,مسافرم ,کنگره ,لژیون ,یاد ,حال ,گرفته ام ,ام که ,یاد گرفته ,از مسافرم ,است و
درباره این سایت